پایداری و استقامت در راه حق و حقیقت، نگرش و رویکردی است که نهضت عاشورا برای بشریت به ودیعه گذاشته است. اگر امروز جامعه ما در ارزیابی کلان خود نسبت به موفقیتِ مقاومت با تردیدهایی مواجه است حتما بخشی از این ناکامی ذهنی به عدم شکلگیری تصویر صحیح از قیام سیدالشهدا علیهالسلام باز می گردد. مردمی که شدیدترین ارادتها و محبتهایشان همواره در گرو دستگاه امام حسین علیهالسلام بوده است، اگر قضاوت فاتحانهای از اتفاقات صحرای کربلا داشته باشند قطعا در مواجهه امروزین با تحولات به پیروزی و موفقیت مقاومت، حکم خواهند کرد.
وقتی عموم تلّقیشان از سبک رفتار سیدالشهدا علیهالسلام و اهل بیت ایشان در یک چارچوب کلانِ سیاسی – اجتماعی شکل نگرفته باشد هیچگاه با این پرسش مواجهه نخواهند بود که آیا امام حسین علیهالسلام به عنوان یک انسان کامل و برجسته ترین مخلوق عالم می تواند به اقدامی دست بزند که سراسرِ آن ناکامی، شکست، از دست رفتن عزیزان و تحکیم قدرت مخالفان باشد؟! اگر هم با این دست سؤالات روبرو شوند ماجرا را در ذیل مشیت و خواست الهی توضیح داده و ذهن خود را از درگیر شدن به فهم عقلانیت حرکت سیدالشهدا علیهالسلام و دستاوردهای آن برای بشر رها می کنند.
در واقع بخشی از چالش امروز ما برای تقویت سرمایه اجتماعی مقاومت در ایران و تبیین ارجحیت مقاومت نسبت به مسیرهای دیگر (همچون سازش) به این واقعیت باز می گردد که ما هنوز نتوانسته ایم سیدالشهدا علیهالسلام را به عنوان "پیشوای مقاومت" برای محبیّن و ارادتمندان ایشان توصیف نمائیم. اگر هم در قالب برخی عناوین توانسته ایم ایشان را به عنوان امام مقاومت معرفی کنیم اما در تبیین موفقیت این حرکت و آورده های آن برای جامعه اسلامی و کل بشریت توفیق چشم گیری نداشته ایم. به بیان دیگر هنوز با شکل یافتن تصویری از امام حسین علیهالسلام به عنوان "پیشوایِ مقاومت و پیروزِ تاریخ" فاصله زیادی داریم.
امروز هرچه از دستاوردهای رزمندگان مقاومت و عقلانیت آن ها بگوئیم، جامعه با مراجعه به نظام محاسباتی خود نمی تواند با تصویرسازی های ما همراه شود و همواره نتایج را در چارچوب های ذهنی خودش قالب بندی می کند. در این نظام محاسباتی شاخص ها و مؤلفه های موفقیت و پیروزی برآمده از عقلانیت عاشورایی بنا نشده است، چون اساساً چنین برداشتی از ثمره حرکت امام حسین علیهالسلام در میان عموم تثبیت نشده است.
بازخوانی فتوحات نهضت عاشورا و برشمردن دستاوردهایی که این قیام در کوتاه مدت و بلندمدت داشته است، از بنیادی ترین لوازم تبیین اندیشه مقاومت در جامعه امروز ماست. دستاوردهایی که اگر درست و دقیق بازنمایی شود، به میزان بسیار زیادی بر جذابیت های امروزین خط استقامت می افزاید و ظرفیت های انبوه تری از علاقه مندان به اهل بیت (ع) را به پشتیبانان واقعی مقاومت اضافه می نماید.
گزارهی اصلی: سیدالشهدا(ع) ؛ پیشوای مقاومت، پیروز تاریخ
قیام سیدالشهدا(ع) جنبههای غیبی و معنوی فراوانی دارد که در زیارات حضرت و روایتی که از معصومین(ع) درباره حضرت و عاشورا بیان شده است. اشاره به این وجوهِ نهضتِ عاشورا همواره در طول تاریخ تشیّع سابقه داشته و ضرورت آن غیرقابل انکار است، امّا در کنارِ پرداختن به این جنبهها، از «منطقِ تاریخی، سیاسی و اجتماعیِ نهضت عاشورا» نباید غفلت کرد. بلایِ عظیم سیدالشهدا(ع) و هزینه بسیار سنگینی که خاندان اهلبیت و یاران امام حسین(ع) در نهضت عاشورا متحمّل شدند، این سوال را میتواند در ذهنیت آحاد جامعه برانگیزد که صرف نظر از جنبههای غیبی و فرابشری واقعه عاشورا، این مصیبت عظیم بر اساس چه منطق به انجام رسید و در عالمِ بشری چه نتایجی دربرداشت. در ازایِ بار مصیبت سنگینی که سیدالشهدا(ع) به دوش کشید، امامت در نسل حضرت قرار گرفت و ظهور قائم آل محمد(ع) به حضرت مژده داده شد، منزلت ویژهای در شفاعت و دستگیری از محبّان به حضرت اعطا شد، بکاء بر حضرت مایهی تطهیر و مغفرت و بخشودگی گناهان است و ... ؛ امّا افزون بر همه این موارد، اقدام امام حسین(ع) هم در شرایط اجتماعی ـ سیاسی سال 61 هجری قمری و هم در طول تاریخ، دستاوردها و نتایجی را در پی داشت که کمتر در منابر به آن پرداخته شده است.
مهمترین الگوی دینی و تاریخی اندیشه مقاومت، حضرت سیدالشهدا(ع) و بزرگترین واقعه تاریخی که با اشاره به آن میتوان مقاومت را تبیین کرد، عاشورا است. یکی از ضرورتهای تبلیغیِ نهضت عاشورا که با «گفتمان مقاومت و پیشرفت» ارتباط وثیقتری دارد، ارایهی تبیینی از «فتوحات اجتماعی، سیاسی و تاریخی» سیدالشهدا(ع) است. افزون بر فتوحات غیبی و معنوی نهضت عاشورا، با نگاهی به تحوّلات تاریخی و تحوّلات سیاسی ـ اجتماعی نیز میتوان پیروزیها و دستاوردهای نهضت امام حسین(ع) را تبیین کرد. اگر ترجمانی از دستاوردها و پیروزیهای سیاسی ـ اجتماعی و تاریخیِ نهضت عاشورا برای افکار عمومی کشور تبیین نشود، سرمایه معرفتی نهضت عاشورا، امتدادِ سیاسی و اجتماعی نمییابد. الگوی مقاومت سیدالشهدا(ع) در مقابلِ نظم سیاسی و اجتماعی که بنّی امّیه در جهان اسلام ایجاد کرده بود، در صورتی برای امروزِ جامعه ایران، زایندگیِ سیاسی و اجتماعی در پی دارد که بتوانیم دستاوردها و پیروزیهای آن را به صورتی ملموس تبیین کنیم. تعمیمپذیری و الگوگیری از مقاومتِ سیدالشهدا(ع) در مناسباتِ بینالمللی امروز جهان، زمانی معنادار میشود که نتایج قیام حضرت را به صورت اجتماعی و تاریخی بتوانیم تبیین کنیم.
گزارهی فرعی اول: مقاومت امام حسین(ع) هم در کوتاهمدّت و هم در بلندمدت پیروز شد
حرکتِ امام حسین(ع) صرفاً یک اقدام با افق تاریخیِ بلندمدت نبود و سیدالشهدا(ع) افزون بر اهداف بلندمدت، اهداف کوتاهمدت سیاسی و اجتماعی را نیز مدّنظر داشتند. برخی شاید با نظر تاریخی و ماندگاری نام سیدالشهدا در تاریخ، پیروزی و فتح تاریخی سیدالشهدا(ع) را بپذیرند، اما قیام ایشان را در زمانهی خودشان شکستخورده تلقّی کنند. امام حسین(ع) با علم به سیاستها و خباثتهای تبلیغاتی دستگاه بنیامّیه وارد میدانِ مقاومت در برابر آن شدند و به صورت توامان، هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت به پیروزیهای بزرگی دست یافتند. رهبر بزرگوار انقلاب معتقدند، با نظر کوتاهمدت، بعد از قیام امام حسین(ع) منحنی افول و زوال بنی امیه آغاز شد و سیدالشهدا با مقاومت خود، بنیامیه را در سطح امّت اسلامی بیاعتبار کرد و این امر به تدریج به ریشهکن شدن سلطه بنی امّیه در جهان اسلام انجامید. در بلندمدت نیز سیدالشهدا(ع) با ممانعت از هدم اسلام توسط یزید، استمرار و پیشرفت اسلام را زمینهسازی کرد.
«سیدالشهدا ، میدانست که بعد از شهادت او، دشمن تمام فضای جامعه و دنیای آن روز را از تبلیغات بر ضدّ او پر خواهد کرد. امام حسین علیه السّلام، کسی نبود که زمان و دشمن را نشناسد. می دانست دشمن چه خباثتهایی خواهد کرد. درعین حال، این ایمان و امید را داشت که همین حرکت مظلومانه و غریبانه او، بالأخره دشمن را هم در کوتاه مدّت و هم در بلند مدّت شکست خواهد داد. و همینطور هم شد. خطاست اگر کسی خیال کند که امام حسین علیه السّلام، شکست خورد. کشته شدن، شکست خوردن نیست. در جبهه جنگ آن کس که کشته میشود شکست نخورده است. آن کس که به هدف خود نمیرسد، شکست خورده است. هدف دشمنان امام حسین علیه السّلام، این بود که اسلام و یادگارهای نبوّت را از زمین براندازند. اینها شکست خوردند. چون اینطور نشد. هدف امام حسین علیهالسلام این بود که در برنامه یکپارچه دشمنان اسلام، که همهجا را به رنگ دلخواه خودشان درآورده بودند یا قصد داشتند درآورند، رخنه ایجاد شود؛ اسلام و ندای مظلومیت و حقانیّت آن در همه جا سر داده شود و بالأخره دشمن اسلام، مغلوب شود. و این، شد. هم در کوتاه مدّت امام حسین علیهالسلام پیروز شد و هم در بلند مدّت. در کوتاه مدّت به این ترتیب که، خودِ این قیام و شهادت مظلومانه و اسارت خاندان آن بزرگوار، نظام حکومت بنیامیّه را متزلزل کرد. بعد از همین حادثه بود که در دنیای اسلام - در مدینه و در مکه - پیدرپی حوادثی پیش آمد و بالأخره منجر به نابودی سلسله آل ابیسفیان شد. به فاصله سه، چهار سال، سلسله آل ابیسفیان به کلّی برافتاد و از بین رفت. چه کسی خیال میکرد این دشمنی که امام حسین علیه السّلام را مظلومانه در کربلا به شهادت رسانده بود، آنطور مغلوب انعکاس فریاد آن امام شود؛ آن هم در سه یا چهار سال؟! در دراز مدّت هم امام حسین علیهالسلام پیروز شد. شما به تاریخ اسلام نگاه کنید و ببینید چقدر دین در دنیا رشد کرد! چقدر اسلام ریشهدار شد! چگونه ملتهای اسلامی پدیدار شدند و رشد کردند! علوم اسلامی پیشرفت کرد، فقه اسلامی پیشرفت کرد و بالأخره بعد از گذشت قرنها، امروز، پرچم اسلام بر فراز بلندترین بامهای دنیا، در اهتزاز است. آیا یزید و خانواده یزید به اینکه اسلام اینطور، روزبهروز رشد کند راضی بودند؟ آنها میخواستند ریشه اسلام را بکَنند؛ میخواستند از قرآن و پیغمبر اسلام، اسمی باقی نگذارند. اما میبینیم که درست به عکس شد. پس، آن مبارز و مجاهد فیسبیلاللَّه که آنطور مظلومانه در مقابل دنیا ایستاد و خونش ریخته شد و خاندانش به اسارت رفتند، از همه جهت، بر دشمن خود پیروز شد .»
گزارهی فرعی دوم: مقاومت امام حسین(ع) از شکلگیری یک انحراف تاریخی در امّت اسلامی جلوگیری کرد.
یکی از ویژگیهایِ نظام سیاسیِ بنی امّیه، استحاله تدریجیِ معارف اسلامی و تغییر ریل امّت اسلامی بود. اگر مقاومت سیدالشهدا(ع) نبود و بنی امّیه شرایط را برای طرّاحیها و دسیسههای خود مساعد و مهیّا مییافت، با تبدیل معروف به منکر و تبدیلِ منکر به معروف، انحرافی اساسی در امّت اسلامی ایجاد میکرد.
«كاری كه در زمان امام حسین انجام گرفت، نسخهی كوچكش هم در زمان امام ما انجام گرفت؛ منتها آنجا به نتیجهی شهادت رسید، اینجا به نتیجهی حكومت. این همان است؛ فرقی نمیكند. هدف امام حسین با هدف امام بزرگوار ما یكی بود. این مطلب، اساس معارف حسین است. معارف حسینی، بخش عظیمی از معارف شیعه است. این پایهی مهمی است و خود یكی از پایههای اسلام است. هدف، عبارت شد از بازگرداندن جامعهی اسلامی به خطّ صحیح. چه زمانی؟ آن وقتی كه راه، عوضی شده است و جهالت و ظلم و استبداد و خیانتِ كسانی، مسلمین را منحرف كرده و زمینه و شرایط هم آماده است. البته دوران تاریخ، اوقات مختلفی است. گاهی شرایط آماده است و گاهی آماده نیست. زمان امام حسین آماده بود، زمان ما هم آماده بود. امام همان كار را كرد. هدف یكی بود. منتها وقتی انسان به دنبال این هدف راه میافتد و میخواهد علیه حكومت و مركز باطل قیام كند، برای اینكه اسلام و جامعه و نظام اسلامی را به مركز صحیح خود برگرداند، یك وقت است كه وقتی قیام كرد، به حكومت میرسد؛ این یك شكل آن است - در زمان ما بحمداللَّه اینطور شد - یك وقت است كه این قیام، به حكومت نمیرسد؛ به شهادت میرسد. آیا در این صورت، واجب نیست؟ چرا؛ به شهادت هم برسد واجب است. آیا در این صورتی كه به شهادت برسد، دیگر قیام فایدهای ندارد؟ چرا؛ هیچ فرقی نمیكند. این قیام و این حركت، در هر دو صورت فایده دارد - چه به شهادت برسد، چه به حكومت - منتها هركدام، یك نوع فایده دارد. باید انجام داد؛ باید حركت كرد.
این، آن كاری بود كه امام حسین انجام داد... پس میتوانیم اینطور جمعبندی كنیم، بگوییم: امام حسین قیام كرد تا آن واجب بزرگی را كه عبارت از تجدید بنای نظام و جامعهی اسلامی، یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعهی اسلامی است، انجام دهد. این از طریق قیام و از طریق امر به معروف و نهی از منكر است؛ بلكه خودش یك مصداق بزرگِ امر به معروف و نهی از منكر است. البته این كار، گاهی به نتیجهی حكومت میرسد؛ امام حسین برای این آماده بود. گاهی هم به نتیجهی شهادت میرسد؛ برای این هم آماده بود.»
گزاره فرعی 3: مقاومت امام حسین(ع) «آگاهیبخش» و عاملِ «بیداری تاریخی» بوده است.
یکی از فتوحات بزرگ سیدالشهدا(ع)، ایجاد یک آگاهی تاریخی در جهان اسلام است. عبارتِ «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ، وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ» در زیارت اربعین، یکی از اهداف و دستاوردهای اساسی مقاومت و شهادت امام حسین(ع) را نجات امّت اسلامی از جهالت و حیرتِ گمراهی دانسته است. مقاومت سیدالشهدا(ع) موجب شد که چهرهی واقعی بنیامیه که پشت نقابهای تزویر پنهان مانده بود، برملا شود و به مرور یک موج فراگیر اجتماعی بر علیه آن شکل بگیرد.
گزاره فرعی 4 : مقاومت امام حسین(ع) «جامعهساز» و «امّتساز» بوده است.
یکی از وجوه ظرفیتساز سیدالشهدا که با عبارتهایی مانند «قتیل العبرات» یا «ان لقتل الحسين حراره في قلوب المؤمنين لا تبرد ابداً» بیان شده است، «قدرت ایجاد پیوندهای اجتماعی» است. از نظر اجتماعی نیز، بعد از قیام سیدالشهدا(ع) و با جوشش و حرارتی که با مصیبت و عزایِ حضرت به وجود آمد، جامعهی شیعیان هویت پیدا کرد و پیوندهای اجتماعی در درون جامعهی شیعیان مستحکم شد. به عبارتی، مقاومت سیدالشهدا مهمترین محور و عاملِ استحکام اجتماعی شیعیان هم در دوران حیات ائمه(ع) و هم در طول تاریخ بوده است. مهمترین سرمایه اجتماعی که جامعهی شیعیان با محوریت آن قوام یافته، یادآوری مقاومت سیدالشهدا(ع) در عاشورا است.
گزاره فرعی 5: مقاومت امام حسین(ع) «اصلاحگر» و «تحوّلآفرین» بوده است.
یکی از مهمترین بیانهای نورانی امام حسین(ع) در تبیین فلسفه نهضت عاشورا، جملاتی است که خطاب به محمد بن حنفیه ایراد فرمودند: «و اني لم اخرج اشرا و لا بطـرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي (ص) اريد ان امر بالمعروف و انهي عن المنكر». سیدالشهدا(ع) در این جملات، ضمن اشاره به اینکه برای کشورگشایی و خوشگذارنی قیام نکردند، هدف اصلی نهضت عاشورا را «اصلاح امّت» و «امر به معروف و نهی از منکر» بیان فرمودند. آموزه بزرگ مقاومت سیدالشهدا(ع) در این جملات این است که برای اصلاح امّت، باید با ریشهی فساد درگیر شد و از منشا همه منکَرهای امّت اسلامی ممانعت کرد که همانا حکومت طاغوت است. از این دریچه، سیدالشهدا با مقاومت در برابر طاغوتِ امّت اسلامی، اصلاحات اساسی و تحوّلی بنیانی را در امّت اسلامی رقم زدند که ثمره آن، کلّ تاریخ اسلامی را تطهیر کرده است.
رهبر بزرگوار انقلاب، به بیان دیگری از سیدالشهدا(ع) نیز اشاره داشته کردهاند که مضمونی مشابه دارد. در آن بیان، امام حسین(ع) موضعگیری و مقاومت در برابر سلطهی جائر را به عنوان راس اهداف قیام خود مطرح میکنند و انذار میدهند که اگر در برابر سلطهی ظالم قیام نشود، به سرنوشت همان ظالم مبتلا خواهد شد.
«در یکی از منازلِ بینِ راه [کربلا]، امام حسین (علیه السّلام) ایستاد خطبه خواند: اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ رَسولَ الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ قالَ مَن رَأَى سُلطاناً جائِراً مُستَحِلّاً لِحُرُمِاتِ الله ناکِثاً لِعَهدِ الله ... یَعمَلُ فی عِبادِ الله بِالجَورِ وَ العُدوانِ و لَم یُغیِّرُ عَلَیهِ بِقَولٍ وَ لا فِعلٍ کانَ حَقّاً عَلَى الله اَن یُدخِلَهُ مَدخَلَه. خیلی حرف بزرگی است، خیلی حرف عجیبی است؛ اوّلاً خطاب به ناس است، ما هم جزو ناسیم؛ این خطاب، خطاب به ما هم هست. خطاب به مؤمنین نیست، خطاب به آن عدّهی همراهان فقط نیست؛ خطاب به بشریّت است، نه فقط در آن زمان، در همهی زمانها تا امروز. از قول پیغمبر نقل میکند، دارد فلسفهی حرکت خودش را بیان میکند؛ میگوید من دارم به حرف پیغمبر عمل میکنم، پیغمبر به من دستور داده که این کار را بکنم. پیغمبر چه فرموده؟ مَن رَأَى سُلطاناً جائِرا؛ فرمود که هر کس یک قدرتی را، یک قدرت ستمگری را مشاهده کند... یَعمَلُ فی عِبادِ الله بِالجَورِ وَ العُدوان؛ نمیگوید «یعمل فی المؤمنین»؛ این چیزی که موجب میشود شما وظیفه پیدا کنید، این نیست که آن قدرت با مؤمنین بد عمل کند؛ نه، یَعمَلُ فی عِبادِ الله؛ در بین بندگان خدا، در بین آحاد بشر، هر جبههای، هر قدرتی، هر مرکز ستمگری که در بین مردم این کارها را انجام بدهد: یَعمَلُ فی عِبادِ الله بِالجَورِ وَ العُدوان، آن وقت نتیجه چیست؟ وظیفه چیست؟ و لَم یُغَیِّر عَلَیهِ بِقَولٍ وَ لا فِعل، کسی که یک چنین قدرتی را در مقابل خودش ببیند و در مقابل او موضع نداشته باشد، موضع نگیرد، مخالفت نکند ــ حالا این مخالفت گاهی با قول است، گاهی با فعل است؛ هر دو جور؛ گاهی اقتضا میکند شما در مقابل قدرت ستمگر وارد عمل بشوید، گاهی شرایط مناسب برای وارد عمل شدن نیست، اقلّاً موضع بگیرید؛ ببینید! اینها تکلیف امروز ما را مشخّص میکند ــ کانَ حَقّاً عَلَى اللَهِ اَن یُدخِلَهُ مُدخَلَه، خدای متعال حقّی بر عهدهی خودش قرار داده که این کسی را که در مقابل ظلم و جور و عدوانِ به عبادالله موضع نمیگیرد و حرکت نمیکند، به همان جایی، به همان سرنوشتی دچار کند که آن ظالم را دچار خواهد کرد، یعنی جهنّم؛ مسئله این است. امام حسین میگوید من برای این حرکت کردم.... بعضی میگویند امام حسین (علیه السّلام) حرکت کرد که قدرت را بگیرد -از مردمان مؤمن هم این حرف را میزنند- اشتباه میکنند؛ بعضی [هم] میگویند حرکت کرد تا شهید بشود. من میگویم حرکت کرد تا وظیفه را انجام بدهد؛ منتها در راه انجام وظیفه، یک احتمال این است که آدم به قدرت برسد، چه عیب دارد؟ یک احتمال این است که انسان شهید بشود، چه عیب دارد؟ مقصود این است که ما بتوانیم این عمل را انجام بدهیم، این وظیفه را انجام بدهیم؛ مسئله این است ».
گزاره فرعی 6 : مقاومت امام حسین(ع) «عزّتبخش» بوده است.
محبّان سیدالشّهدا(ع) زیر بار ظلم نمیروند و پذیرش ظلم را ذلّت میدانند. آموزهی مشهور سیدالشهدا(ع) که یک تاریخ از آن درس گرفته، شکستن دوگانه «ذلّت یا سازش» است. سیدالشهدا(ع) با ایراد این جملات نورانی که «ألا وَإنَّ الدَّعيَّ ابنَ الدَّعيِّ قَد رَكَّزَ بَينَ اثنَتينِ بَينَ السُلَّهِ وَالذِلَّةِ وَهَيهاتَ مِنّا الذِلَّةُ يَأبى اللّه ُ ذلك لَنا وَرَسولُهُ وَالمُؤمِنونَ وَحُجورٌ طابَت وَطَهُرَت وَأنوفُ حَميَّةٍ وَنُفوسُ أبيَّةٍ مِن أن تُؤثِرَ طاعَةَ اللِئامِ عَلى مَصارِعِ الكِرامِ» راه سومی را پیش روی بشریت گذاشت: مقاومت. سید حسن نصرالله با بهرهگیری از همین آموزه بود که پس از شهادت یکی از بهترین فرماندهان حزب الله فرمود «اسرائیل فرزند زنازاده، حرامزاده و نامشروعِ آمریکا، ما را بین دو گزینه عزت و ذلت قرار داده، هرگز تسلیم نمیشویم و تن به ذلت نمیدهیم». آموزه «هیهات منّ الذلّه» که مبنایِ مقاومت امام حسین(ع) است، در شرایطی که سلطهگر همه راهها را مسدود میکند، با مقاومت در برابر سلطهگر، بنبستها و انسدادهای ظاهری را در هم میشکند و گشایشهای بزرگ اجتماعی و تاریخی را رقم میزند.
گزاره فرعی 7 : مقاومت امام حسین(ع) عاملِ «انفتاح تاریخ» و «حرکت عمومی» بوده است.
اغلب قیامها و حرکتهای شیعی در طول تاریخ با تکیه بر سرمایه معرفتی عاشورا رخ داده است. این حرارتی که مصیبت و عزا و اشک بر سیدالشهدا(ع) ایجاد کرده است، در طول تاریخ مبدا حرکتهای اجتماعی بوده است. مهمترین شخصیتهای تحوّلآفرین تاریخ و از جمله در دوران معاصر، با تکیه بر سرمایه معرفتی عاشورا مبدا تحوّلات اساسی شدند. مهمترین انقلاب سیاسی معاصر ـ انقلاب اسلامی ایران ـ با تکیه بر فرهنگ عاشورا رخ داد؛ طرّاح طوفانالاقصی که یک جهان را تحت تاثیر قرار داد، تحت تاثیر نهضت عاشورا بود. در جامعه ایران، هر جا کنشی با روح مقاومت و عزّت حسینی پیوند خورد، یک حرکت عمومی و فراگیر رقم خورد. اساساً شرط شکلگیری حرکت عمومی در ایران، برقراری اتّصال و پیوندی معنادار با عاشورا است. هر جا میدان به گونهای ترسیم شد که مقاومت سیدالشهدا را تداعی کرد، یک حرکت عمومی موثّر شکل گرفت: دفاع مقدّس، قیام نه دی و ... . با نگاهی تاریخی، میتوان ظهور پدیدهی اربعین را نیز یکی از فتوحات و برکات سیدالشهدا دانست که از جلوههای اقتدار و جهانی شدن اسلام و تشیّع را در یکی از مقاطع حسّاس تاریخی که نظم بینالمللی در حال تغییر است، نمودار کرده است.
«اربعین جهانی شد و جهانیتر هم خواهد شد؛ که همان پیام عاشورا است که از حلقوم اباعبدالله و حلقوم زینب کبری(سلام الله علیهما) در نهایت غربت و تنهایی صادر شد و امروز فضای عالم را فرا گرفته است و فرا میگیرد ».
گزاره فرعی 8 : دستاوردهای امروزین مقاومت؛ در امتداد نهضت عاشورا
یکی از مهم ترین پیامدهای نهضت عاشورا این است که برای همیشه تاریخ، الگویی بی انتها را پیش پای مصلحان و مبارزان راه حق قرار داد. جریان مقاومت اسلامی در منطقه ما، تمام هویت و موجودیت خود را از فرهنگ کربلا ارتزاق می کند. همه رهبران و اسطوره های مقاومت، خود را امتداد دهنده راه پرافتخار سیدالشهدا علیهالسلام می دانند. اگر قیام سال 61 هجری به وقوع نپیوسته بود قطعاً در هیچ عنصر دینمداری جرأت، جسارت و حجیُت قدم گذاشتن در برابر مستکبرین عالم شکل نمی گرفت.
از آن جا که جریان مقاومت اسلامی به تأسی از منطق عاشورا شکل گرفته و در چارچوب همین عقلانیت حرکت می کند، لذا در کنار همه هزینه ها و خسارت های ظاهریِ مقاومت که مشابهت های فراوانی با مقاتل و روضه های دشت کربلا نیز دارد، در زمینه فتوحات هم بسیاری از دستاوردهایی که در نهضت حسینی حاصل شد، امروز هم منتاظر با وضعیت کنونی عالم، برای جبهه مقاومت به ارمغان آمده است. این تطابق نشان دهنده و نویددهنده آن است که ایده مقاومت، طرح نجاتی برای همیشه ی حیات بشری است و هیچ تاریخ انقضائی برای آن متصور نیست. هرگاه جمعیت یا امتی با تکیه بر اصول و قواعد آن دست به اقدام بزنند، همان موفقیت ها و پیروزی ها برای آن ها نیز بدست خواهد آمد.
یکی از بزرگترین و برجسته ترین نمودهای پایداری در دوران معاصر ما، پس از اتفاقات تاریخ سازِ طوفان الاقصی محقق شد و با مشارکت فرامرزی بسیاری از ملّت ها موفق شد تا مشابه دستاوردهای نهضت عاشورا، اینبار هم به فتوحات بسیار مهمی دست پیدا کند که در ادامه به برخی از این جنبه های مشترک و مشابه می پردازیم.
همان گونه که قیام امام حسین علیهالسلام با هدف برهم زدن سکوت حاکم بر شرایط امت پیامبر ص و سیطره پیدا کردن انحراف اساسی در جوانه های اسلام برپا شد، قیام مردم غزه در 7 اکتبر نیز دقیقاً با چنین هدف گذاری صورت گرفت. در شرایطی که ایالات متحده با یک برنامه ریزی پیچیده در طول یک دهه گذشته به دنبال اجرای طرح صلح ابراهیم و عادی سازی روابط کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی بود دقیقا در همین شرایط تنها عاملی که می توانست در برابر این سکوت مطلق، به یکباره فریاد بلندمدت کند و نارضایتی خود را از این خیانت بزرگ اعلام کند، قیام مردم فلسطین بود. عملیات طوفان الاقصی دقیقاً باطل کننده مسیر انحرافی بود که بدون هیچ مانعی در حال نهایی شدن بود.
«امّا آن نقطهی اوّل که گفتیم عملیّات طوفانالاقصی دقیقاً در لحظهی نیاز منطقه اتّفاق افتاد، توضیحش این است که یک نقشهی جامعِ وسیعی به وسیلهی آمریکا و عناصر صهیونیست و دنبالههای آنها و بعضی از دولتهای منطقه طرّاحی شده بود که بر اساس این نقشهی جامع قرار بود مناسبات و معادلات منطقه تغییر پیدا کند. ارتباط رژیم صهیونیستی با دولتهای منطقه طبق خواستهی خود آن رژیم تنظیم بشود و معنایش تسلّط رژیم صهیونیستی بر سیاست و اقتصاد کلّ منطقهی غرب آسیا بلکه کلّ دنیای اسلام بود؛ یک برنامهی وسیعی را طرّاحی کرده بودند که این نتیجهاش بود. این برنامه را با مقدّمات زیادی پیش برده بودند؛ آمریکا پشت سر این برنامه بود، انگلیس پشت سر این برنامه بود، جامعهی صهیونیستهای جهانی پشت سر این برنامه بودند، بعضی از دولتهای منطقه با جدّیّت در این برنامه همکاری میکردند؛ این برنامه به لحظههای پایانی خودش رسیده بود؛ یعنی چیزی نمانده بود که این برنامه و نقشهی بلندمدّت به مرحلهی اجرای عملی برسد. در یک چنین لحظهی حسّاسی حملهی طوفانالاقصیٰ آغاز شد و همهی نقشههای دشمن را بر باد داد. طوفان پانزدهم مهر نقشهی با دقّت طرّاحیشدهی دشمن را باطل کرد و با وضعی که در این هشت ماه پیش آمده است، امیدی هم به اینکه بتوانند این نقشه را دوباره احیا کنند چندان وجود ندارد. کار بزرگ مهمّی انجام گرفت. اینکه شما میبینید رژیم صهیونیستی با چنین شدّتی و قساوتی به مردم بیدفاع غزّه حمله میکند، واکنش عصبی رژیم به باطل شدن آن نقشه است. اینکه میبینید دولت آمریکا در مقابل چشم همهی مردم دنیا به این جنایتها کمک میکند، به خاطر واکنش عصبی آنها است از باطل شدن نقشهای که با زحمت زیاد این نقشه را کشیده بودند. طوفانالاقصی یک چنین معجزهای کرد. این طوفانالاقصی درست در وقت خود و در لحظهی خود اتّفاق افتاد. این یک کاری بود که هیچ چیز دیگری نمیتوانست جای آن را بگیرد؛ اینها یک توطئهی بزرگ بینالمللی برای منطقهی غرب آسیا را با عملیّات طوفانالاقصی از بین بردند و باطل کردند.»
مجموعه اعتراضات و مخالفت های اجتماعی که در سراسر مناطق جهان، خصوصاً کشورهای اروپایی و امریکایی در ضدّیت با رفتارهای رژیم صهیونیستی به وقوع پیوست در طول تاریخ معاصر بی سابقه بوده است. مقاومت ملّت فلسطین موجب شد تا وجدان های عمومی بیدار شده و به دنبال آن از هر طریق ممکن ضربات حیثیتی را بر این رژیم وارد بیاورند.
«امروز کار به جایی رسیده که انجمنهای علمی دانشجویان در داخل خود آمریکا بیانیّه میدهند علیه تمدّن غربی، علیه تمدّن آمریکایی، علیه تلاش آمریکا؛ این، اتّفاق افتاده. در بیانیّهای که تعداد زیادی از انجمنهای علمی دانشجویان آمریکا منتشر کردند، خودشان میگویند: این ما هستیم، ما غربیها هستیم که داریم علیه تمدّن غرب و فرهنگ غرب فریاد میکشیم و به نفع کشورها و ملّتهای مظلوم وارد میدان شدهایم؛ این را در بیانیّهشان آوردند؛ مال همین چند ماه قبل است. و روزبهروز این شدّت پیدا خواهد کرد. قطعاً ملّت ایران و ملّتهای مظلوم و جبههی مقاومت پیشرفت خواهد کرد.»
بیش از 200 سال است مظاهر و نمودهای تمدن غرب چشم و گوش بسیاری از مردمان جهان را پرکرده و آن ها را شیفته و خودباخته خود نموده است. از بین رفتن این حجاب و آشکار شدن باطن پلید این تمدن برای جهانیان از طرق عادی و معمولی اساساً امکان پذیر نبود، مقاومت استثنائی مردم غزه و لبنان و زنان و کودکان آن موجب شد تا این تمدن، ذات خبیث خود را آشکار کند و پوچ بودن بسیاری از شعارهای آن مثل حقوق بشر، حقوق زنان، آزادی خواهی و ... برای همه علی الخصوص خود شهروندان جامعه غربی علنی شود.
«منتقدین تمدّن غربی بارها تکرار میکردند، میگفتند که این تمدّن بر پایهی شرارت بنا شده، بر پایهی جدایی و عناد با معنویّت و فضایل معنوی و ارزشهای معنوی بنا شده است؛ از آن انتظار خیر نمیشود داشت؛ این را همه میگفتند، امّا در حوادث این شش ماهِ گذشته در مسئلهی غزّه و فلسطین، خود دولتهای غربی این ذات شریر را در مقابل چشم همهی دنیا قرار دادند؛ نشان دادند که این تمدّن چه تمدّنی است؛ کودک میکشند در آغوش مادر، بیمار میکشند در بیمارستان؛ زورشان به مقاومت و مردان مقاومت نمیرسد، میافتند به جان خانوادهها، به جان کودکان و مظلومان، به جان پیرمردها؛ سی و چند هزار انسان بیدفاع را در این شش ماه، اینها به قتل رساندند. کجا هستند آن کسانی که آهنگ ناهنجارشان دربارهی حقوق بشر گوش دنیا را کر میکند؟ کجایند؟ چرا اینجا را نمیبینند؟ اینها بشر نیستند؟ اینها حقوق ندارند؟»
«در این چیزی که تا امروز واقع شده، یک شکست بزرگی به وجود آمده؛ نه فقط برای رژیم صهیونیستی، [بلکه] برای تمدّن غرب، برای فرهنگ غرب، برای ادّعاهای غرب؛ اینها یک شکست بزرگی خوردند. رژیم صهیونیستی شکست خورد... امّا فقط این نیست؛ از این شکست بزرگتر، شکست «فرهنگ غرب» است؛ غربیها نشان دادند که در این چندین سال یا چند قرن، که دم از حقوق انسان و حقوق بشر و مانند اینها میزنند، یکسره دروغ گفتند؛ [این جنگ] این را نشان داد، این را ثابت کرد؛ یعنی ده هزار کودک کشته شدند، شوخی است؟ کودک، مظهر معصومیّت است، مظهر لطافت است، نقطهی اساسیای است که عواطف انسان را برمیانگیزد؛ ده هزار [نفر] از این موجوداتِ معصوم را اسرائیل با بمب دو تُنی، با انواع و اقسام سلاح از بین برد، غربیها خم به ابرو نیاوردند. سیاستمداران غربی رسوا شدند، سیاست غرب رسوا شد، شکست خوردند؛ این شکست بزرگی است. دیگر کسی از «تمدّن غرب» حرف نزند! تمدّن غرب این است. این تمدّن غرب است که برایش اهمّیّت ندارد که پول را از مردم خودش با انواع و اقسام [راهها] بگیرد و بفرستد برای اینکه بچّههای کوچک و فرزندان معصوم کشته بشوند، خانوادهها نابود بشوند، ده هزار بچّه شهید بشوند، چندین هزار بچّه یتیم بشوند؛ این فرهنگ غرب است. دیگر حالا اگر کسی راجع به فرهنگ غرب اعتراض کرد، بیاعتباری آن را تصریح کرد، کسی نباید ملامتش بکند که آقا، شما [اینجور نگویید]؛ نه، فرهنگ غرب این است، تمدّن غرب این است، محصولِ این است. این بزرگترین شکستی است که برای غرب پیش آمد.»
مشابه تزلزلی که قیام امام حسین علیهالسلام و حوادث پس از آن در پایه های حکومت بنی امیه ایجاد کرد که نهایتاً منجر به فروپاشی سلسله آل ابی سفیان گردید، در دوران پساطوفان الاقصی نیز دو رُکن از ارکان وجودی رژیم صهیونسیتی به طور قابل توجهی متزلزل شد، این دو عبارت بودند از اولا؛ً اسطوره شکست ناپذیری اسرائیل و ثانیا؛ً جغرافیای امن بودن آن. در طول 20 ماه گذشته این دو توهّم به برکت مقاومت ملّت های مختلف منطقه، بارها و بارها به چالش کشیده شد و همین امر موجب گردید که این رژیم هرچه بیشتر خود را سراشیبی تهدید وجودی احساس کند.
«و امّا نقطهی دوّم، که گفتیم عملیّات طوفانالاقصی یک ضربهی تعیینکننده به رژیم صهیونیستی بود، یک ضربهای بود که قابل جبران نیست و رژیم صهیونیستی را در یک مسیری قرار داده است که انتهای آن مسیر جز اضمحلال و نابودی چیز دیگری نیست. دربارهی این بخش از قضیّه زیاد صحبت کردهایم.»
«طوفان اقصی و مقاومت یکسالهی غزّه و لبنان، رژیم غاصب را به جایی رساندند که مهمترین دغدغهاش، حفظ موجودیّت خود است؛ یعنی همان دغدغهای که این رژیم در سالهای اوّل ولادت نحسش داشت. این بدین معنی است که مجاهدت مردان مبارز فلسطین و لبنان توانسته است رژیم صهیونی را هفتاد سال به عقب برگرداند.»
بازخوانی سرنوشت مشترک جامعه ایران و فلسطین، ما را به این نتیجه می رساند که مردم این دو کشور همه راه های ممکن برای مبارزه با استعمار خارجی و استبداد داخلی را در برهه ای از زمان تجربه کردند و نهایتا این مکتب اسلام است که کارآمدی خود را برای تحقق اهداف و آرمان های آنان ثابت کرده است. هم ایرانیان و هم فلسطینیان در زمان های مختلف به ملی گرا (ناسیونالیسم)، خلق گرایی (سوسیالیسم) و غرب گرایی (لیبرالیسم) تکیه کردند و فهمیدند که هیچ کدامیک از این مکاتب نمی تواند آن ها از وضعیت بغرنجی که گرفتار آن هستند رها کند و در این شرایط با رجوع به هویت اسلامی خود مسیر فتح و پیروزی را در پیش گرفتند. از این جهت توجه به سرنوشت سیاسی و اجتماعی این دو کشور نشان می دهد که در رقابت با همه این مکاتب تنها اسلام است که می تواند نسخه نجات بخش و نیروی ممکن انسان ها و جوامع برای آزادی شان باشد.
در کنار این مهم امروز مهم ترین معنایی که از مقاومت مردم مظلوم غزه به گوش و چشم می رسد، قدرت است که انس با قرآن و زندگی با آیات آن برای این مردم خلق کرده و به آن این روشن بینی و اقتدار افسانه ای را داده است که با همه وجود و دست های خالی در برابر بزرگترین کفر و منکر امروز عالم بایستند. این اتفاق شاید در کوتاه مدت طبیعی به نظر برسد ولی در بلندمدت منشأ بی نظیری برای گرایش آزادی خواهان و احرار عالم به آموزه های اصیل و ناب اسلامی و قرآنی خواهد شد، کما اینکه امروز پس از 1400 سال آن چه در ظلمات مطلق تمدن فعلی، درخشش دارد و افقی برای رهایی یابی بشر شده است همان نورانیت و حقانیت سیدالشهدا علیهالسلام است.
همان گونه قیام حسینی منجر به شکل گیری سلسله قیام هایی در طول تاریخ گردید و زمینه های عاطفی و احساسی را برای انجام دشوارترین عملیات ها فراهم آورد، مقاومت ملّت هایی چون فلسطین، لبنان و یمن نیز موجب شده است تا جوانه هایی از پیدایش نسل هایی جدیدی از مجاهدین و مبارزین مسلمان زده بشود. اگر اختناق، جنایت ها و فشارهای فعلی استکبار موجب شده است تا این بغض و کینه مقدس فعلاً نمایان نشود امّا تجربه نشان داده است که هر دور از ایثارگری ها، مجاهدت ها و شهادت ها موجب رویش های موج های جدیدی می شود که آینده را برای ظالمان و مستکبران بسیار پیچیده و ناگوار خواهد کرد، خصوصاً که این بار با توجه به حجم فجایع و کشتارها، کار ملّت های مسلمان با این رژیم را به مرحله بدون بازگشتی کشانده است.
یکی از ثمرات قطعی وقایع مربوط به غزه و طوفان الاقصی، اثبات حقانیت مسیری است که انقلاب اسلامی در طول دهه های گذشته در پیش گرفته بود. در 45 سال گذشته انقلاب اسلامی به تنهایی عَلَم حمایت از قدس و مبارزه واقعی با صهیونیزم را به گردن داشت و به همین دلیل هم متحمل تحریم های اقتصادی و فشارهای سیاسی فراوانی در جهان و منطقه بود. در این سال ها جمهوری اسلامی به جهت پافشاری بر این سیاست خود همواره مورد شماتت و نصیحت دولت های مختلف و نهادهای بین المللی بود اما حوادث غزه در ماه های گذشته موجب شد تا بسیاری از ملت ها و دولت ها مواضع و سیاست هایی را در قبال رژیم اسرائیل در پیش بگیرند که همواره در دستور کار ایران بوده است. پرداختن به این موضوع موجب می شود تا خودِ مردم ایران هم متوجه و متنبه حقانیت و نورانیت مسیری که سال ها در پیش گرفته اند باشند و از آن احساس افتخار کنند.
"یک نکتهای وجود دارد که خوب است مورد توجّه قرار بگیرد. خب، امروز همهی دنیا دارند میبینند رفتار رژیم صهیونیستی را؛ سی و چند هزار کشته در ظرف شش ماه که از میان اینها، اقلّاً نصفشان زنان و کودکانند؛ این چیز کمی نیست، اینقدر بیرحمی، اینقدر وحشیگری چیز کوچکی نیست که این سگ هار، به جان کودکان فلسطینی و مریضها و پیران و زنان بیفتد. خب، این یکی از چیزهایی است که موضعِ همیشگی جمهوری اسلامی را برای مردم دنیا ثابت کرد؛ حقّانیّت این موضعِ همیشگی جمهوری اسلامی ایران ثابت شد؛ چرا؟ که چرا دهها سال است که در جمهوری اسلامی میگویند: «مرگ بر رژیم صهیونیستی»؛ این [موضع حق] ثابت شد. به همهی دنیا نشان داده شد که حق با جمهوری اسلامی است، حق با ملّت ایران است؛ [چون این رژیم] ذات شریر و خبیثِ خودش را در این امتحان بزرگ نشان داد. حقّانیّت جمهوری اسلامی ثابت شد."
عنوان: نگاهت را درست کن؛ امام حسین پیروز شده...
• آیه محوری: آلعمران ۱۳۹–۱۴۰؛ وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ • إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ...
اولین قدم این است که تصویر درست از عاشورا در ذهنمان بسازیم. امام حسین علیهالسلام پیروز میدان تاریخ شد؛ چون حقیقت را زنده کرد، مسیر اسلام را نجات داد و راه امت اسلامی را باز کرد. اگر نگاهمان درست شود، عاشورا را نه حادثه شکست بلکه واقعه پیروزی میبینیم. امام حسین علیهالسلام پیروز تاریخ شد؛ نه با محاسبه نقطهای، بلکه در مقیاس فرآیندی و تاریخی. همانگونه که قرآن پس از جنگ احد مؤمنان را از تحلیل نقطهای و احساس شکست برحذر داشت، امروز هم باید عاشورا را درست تحلیل کرد. نه یک حادثه تراژیک، بلکه یک پیروزی راهبردی. برتری با جبهه ایمان است، ولو در مقطعی زخمی باشد. اگر ایمان داشته باشیم، ما از همیشه و همه برتریم؛ این وعده الهی است. پیروزی در عاشورا آغاز شد، و تا امروز در مسیر مقاومت امتداد یافته است.
عنوان: هدف امام همان هدف انبیاء؛ بیدار کردن مردم برای قیام علیه ظلم
• آیه محوری: حدید ۲۵؛ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَديد
هدف عاشورا، بیدار کردن وجدانهای خفته و قیام مردمی برای عدالت بود. امام حسین با خون خود نقاب از چهره بنیامیه برداشت توانست این بیداری را در تاریخ ایجاد کند. اولین اثرش هم سست شدن پایههای حکومت ظالم بنیامیه بود. امروز هم مقاومت اسلامی با ایستادگی و مظلومیت خود چهره تمدن وحشی غرب را برای جهانیان رسوا کرده است. فریادهای مظلومان، سلاح رسواکننده ستمگران است. این مقاومت است که دانشجویان آمریکایی و مردم اروپا را به میدان علیه اسرائیل آورده است؛ این یعنی عاشورا به هدف خود رسیده و مقاومت پیروز است.
عنوان: امام حسین ثابت کرد پیروزی به تجهیزات و نفرات نیست
• آیه محوری: بقره ۲۴۹؛ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرين
مقابل جریان «ما نمیتوانیم» که وقتی مقابل دشمن میرسند دچار خطای محاسبات میشوند، یک جریانی است که اتفاقا در یک محاسبۀ بسیار دقیق و حساب شده میگویند: «ما میتوانیم». عاشورا در ظاهر نبردی نابرابر بود: یک سو ۷۲ نفر، سوی دیگر هزاران شمشیر و نیزه. اما امام حسین علیهالسلام ثابت کرد که پیروزی، در عدد و تجهیزات نیست؛ وقتی در محاسبات، ابرقدرت را در نظر بگیری و روی قدرت و یاری قطعی و حتمی او حساب کنی آن وقت توان اندک تو ضربدر توان بینهایت خدا میشود. چه منطق مستحکمی دارد این مقاومت. همین منطق امروز در فلسطین، لبنان، یمن و ایران بارها تکرار شده است: مقاومت با دستهای خالی، هیمنه دشمن را فرو ریخته و تا لبۀ پرتگاه نابودی کشانده.
عنوان: هیهات منّا الذلّة؛ جریانسازی مقاومت در طول تاریخ
• آیه محوری: نساء ۱۳۸-۱۳۹؛ بَشِّرِ الْمُنافِقينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيمًا الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعا
امام حسین شعار هیهات منّا الذلّة را در تاریخ ثبت کرد و تشیع را به هویت مقاومت و عزت پیوند زد و مسیر تربیت نسلی باعزت را پایهریزی کرد. امروز هم مقاومت، نسلی تازه از جوانان مقاوم، مومن و مبارز تربیت کرده که مانع پیشبرد نقشههای شیطانی استکبار در منطقه شدهاند. نسلی که فهمیدهاند عزت در بندگی خداست نه در زانو زدن مقابل دشمن. نسلی که زیر پرچم نهضت عاشورا به یک هویت شکستناپذیر و انسجام رسیدهاند. به یک جمع و جبهه تبدیل شدهاند. آنچه امروز دشمن از آن میترسد، فقط موشک نیست؛ جبههسازی امت اسلامی با تکیه بر تربیت نسلی مؤمن، آگاه، باعزت و پیوسته است.
عنوان: امام حسین جلوی نابودی اسلام را که نقشه دشمن بود گرفت
• آیه محوری: بقره ۱۲۰؛ وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ
دشمن جریان حق در طول تاریخ بسیار سرسختانه به دنبال نابودی کامل دین حق است و به کمتر از آن راضی نخواهد شد. یزید نیز نماد نابودی اسلام حقیقی بود. امام حسین علیهالسلام با قیام خود جلوی منکری بزرگ را گرفت. امروز هم اگر مقاومت نبود، اسلام را در جهان کاملاً تحریف کرده بودند. حفظ قرآن و اسلام مدیون روح مقاومت است.
عنوان: دشمن ضعیفتر از آن است که مینماید
• آیه محوری: آلعمران ۱۷۵؛ إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين
این راهبرد همیشگیشان است. میخواهند با ایجاد ترس، روحیهی مقاومت را تضعیف کنند. امام حسین نشان داد دشمن هرچند در ظاهر قدرتمند باشد، باطل و پوشالی است. امروز هم مقاومت ثابت کرده که هیمنه پوشالی استکبار قابل شکستن است. آمدن حق، نابودی حتمی باطل را در پی دارد پس نباید ترسید و باید استقامت به خرج داد.
عنوان: دلیل؟ تجربه!
• آیه محوری: توبه ۱۲؛ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُون
امام حسین علیهالسلام نشان داد که اعتماد به دشمنِ عهدشکن، عین بیعقلی است. خداوند صریح میفرماید که با این دشمنان عهدشکن باید مقابله کرد نه سازش. امروز هم کسانی که از مقاومت عقبنشینی کردهاند، چیزی به دست نیاوردهاند. خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ دقیقترین توصیف آنهاست. آنهایی که بهجای وفاداری به مسیر حق، به سمت ظالمان دست دراز کردهاند، نه عزت دارند، نه امنیت، نه آینده.
عاشورا فقط میدان جنگ نبود؛ میدان آزمایش خواص هم بود. بسیاری از خواص، نه با یزید همراه شدند، نه با حسین؛ بلکه در تردید ماندند و به خیال خود با سکوت، عقلورزی کرده بودند. اما همین تردید، خیانت تاریخی شد. کسانی که امروز هم دچار محاسبههای نفسانی و محافظهکاریاند، ادامه همان خواص ساکتاند که راه را بر باطل باز میکنند.
آنان که دست از مقاومت برداشتهاند، گاو شیرده غرب شدهاند. عزت و پیروزی در وفاداری به مسیر حق است نه در التماس به ظالمان. این، منطق بیاعتمادی عاقلانه است؛ نه بیاعتمادی احساسی، بلکه بیاعتمادی ریشهدار در قرآن، عاشورا و تجربه تاریخ. تکیه بر دشمنان و قدرتهای پوشالی مانند تکیه بر خانه عنکبوت است؛ بیثبات و بیفایده.
عنوان: تمام تلاشهای دشمن در پازل خداست
• آیه محوری: آلعمران ۵۴؛ وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ
امام حسین علیهالسلام در برابر مکر یزید، خود را نباخت؛ چون به نقشه بزرگتر خدا اعتماد داشت. دشمن گمان میکرد با کشتن حسین همه چیز را تمام میکند، اما خدا از همان واقعه، عاشورا را به نقطه آغاز بیداری جهانی تبدیل کرد. امروز هم دشمنان اسلام، هرچه توطئه کردهاند، خواسته یا ناخواسته، ملت ما را بیدارتر، جبهه مقاومت را گستردهتر، و چهرهشان را رسواتر کردهاند. این همان معنای «وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ» است. اگر مؤمن باشیم، یقین داریم که هیچ نقشه دشمن از اراده خدا بیرون نیست. حتی پروژههای جنگ روانی، تحریم، ترور و تهاجم فرهنگی، در نهایت ما را قویتر کردهاند. در مکتب مقاومت، دشمن گاهی ندانسته خدمت میکند.
عنوان: استقامت؛ رمز پیشرفت و گشایش
• آیه محوری: جن ۱۶؛ وَأَن لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا
استقامت، کلید گشایش است. امام حسین با استقامت در برابر ظلم راه را برای پیشرفت امت اسلام باز کرد. جمهوری اسلامی هم در عرصههای مختلف نشان داد که با استقامت، پیشرفتهای علمی و نظامی به دست میآید.
عنوان: نا امیدی ممنوع
• آیه محوری: آلعمران ۱۶۹–۱۷۰؛ وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَرِحِينَ... وَ يَسْتَبْشِرُونَ…
شب عاشورا، شب آرامش و اطمینان بود، نه شب یأس و اضطراب. شهدا، زندهاند و شادمان، و از آنچه در پیش دارند راضیاند. این آیه پیام روشن عاشورا و همه شهیدان راه خداست: ناامیدی ممنوع. اگر دشمنان صف کشیدهاند، اگر سختی هست، ما وارثان نوری هستیم که خاموش نمیشود. امام حسین با خون خود به ما آموخت که حتی در محاصره هم باید امیدوار بود. امروز هم شهدا از ما میخواهند بایستیم، نترسیم، مأیوس نباشیم. هرکه در این راه بماند، نه خوفی دارد و نه حزن. راه ما راه همیشه زندههاست، نه مردهها.
عنوان: آغاز نهضتی که به حکومت جهانی صالحان میانجامد
• آیه محوری: قصص ۵؛ وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ...
عاشورا آغاز نهضتی بود که به ظهور حکومت جهانی صالحان میانجامد. آن نهضت هنوز زنده است، در چهره مقاومت اسلامی در منطقه و در انتظار فرج. امروز ما وارثان خون حسین و زمینهسازان دولت موعودیم.
عنوان: تبیین، ادامه راه جهاد است
• آیه محوری: انفال ۶۰؛ وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ...
بعد از آنکه عاشورا را درست شناختیم، چهره دشمن را دیدیم، نقش شهدا را فهمیدیم و مسیر مقاومت را دنبال کردیم، حالا باید از خود بپرسیم: وظیفه من چیست؟
قرآن صریح میگوید: "أَعِدُّوا مَا اسْتَطَعْتُم..." هر آنچه میتوانید آماده کنید؛ یعنی هیچ بهانهای پذیرفته نیست. چه در میدان رسانه، چه در میدان دانش، اقتصاد، خانواده، سیاست و فرهنگ. امروز دشمن در همه میدانها فعال است و ما هم باید قوی شویم.
قدرتسازی فقط نظامی نیست؛ رسانه، تحلیل، روشنگری، خطبه، تبیین، بصیرت، و حتی تربیت نسل مقاوم، بخشی از قوّهای است که باید آماده کرد.
نهضت عاشورا با خطبهها ماندگار شد. اگر زینب کبری (س) خطبه نمیخواند، اگر امام سجاد علیهالسلام در شام سکوت میکرد، خون حسین در کربلا میماند.
پس جهاد تبیین، جهاد آمادگی، و جهاد استقامت، سه ضلع وظیفه امروز ماست. عاشورا به ما گفت: فقط تماشا نکن... آماده شو.